فصل اول زبان بدن

فصل یکم زبان بدن


بسم الله الرحمن الرحیم

 

فصل اول

 

(فهم مطالب)

 

با شروع قرن بیست و یکم شاهد ظهور نسل جدید از دانشمندان علوم اجتماعی , یعنی متخصصان ارتباط غیر کلامی هستیم .

متخصص ارتباط غیر کلامی از تحت نظر گرفتن نشانه ها و علایم غیر کلامی انسان ها لذت میبرد.

او عملکرد اجتماعی آنها را در جاهای مختلف , مثل ساحل دریا , تلویزیون , اداره جات دولتی , یا خصوصی , و یا ...تحت نظر قرار میدهد .

شگفت آور است که پس از گذشت طی سالیان زیاد از رشد فهم و شعور بشر , جنبه های غیر کلامی ارتباطات به صورت موثر در هر مقیاس سالیان زیادی نیست که مورد مطالعه قرار گرفته و عموم مردم تنها  زمانی به وجود آن پی بردند که کتابی در مورد زبان بدن در حدود پنجاه سال پیش به چاپ رسید .

ولی با این وجود بیشتر مردم هنوز از وجود زبان بدن نا آگاه هستند و اهمیت آن را در زندگی خود در نظر نمیگیرند.

به عنوان مثال چارلی چاپلین و بسیاری دیگر از بازیگران سینمای صامت پیشگامان مهارت های ارتباطی غیر کلامی بودند.

این مهارت ها تنها راه های ارتباطی موجود روی صحنه بودند.

هر بازیگر به میزانی که میتوانست از حرکات و یا سایر نشانه های بدن به منظور برقراری ارتباط موثر استفاده نماید , که در مجموع انسان های موفق از جمله بازیگران , پزشکان , خلبانان , نظامیان , دیپلمات ها  و اندیشمندان و ..... به بهترین شکل ممکن از این ابزار بدن استفاده در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده و بکار میبردند.

که بر اساس برآورد , یک فرد معمولی در حقیقت در مجموع حدود بیست الی سیو پنج دقیقه در روز صحبت میکند و میانگین جملات تنها حدود پنج ثانیه به طول می انجامد , که در کل مولفه کلامی مکالمه ی رو در رو کمتر از سیو پنج درصد و بالغ بر شصت و پنج درصد ارتباطات به صورت غیر کلامی است .

اغلب محققانمعمولا در این زمینه توافق دارند که مسیر کلامی اصولا به منظور تبادل اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد , در حالی که مسیر غیر کلامی به منظور انتقال نگرش های درون فردی , و در برخی موارد به عنوان جایگزین برای پیام های کلامی به کار گرفته میشود. برای مثال : ممکن است زن به مرد نگاهی پر از نفرت بیفکند و بدون اینکه لب به سخن بگشاید , پیامی کاملا روشن به وی انتقال میدهد.

صرف نظر از فرهنگ , واژه ها و حرکات روی هم رفته با چنان قابلیت پیشبینی رخ میدهند که متخصصین میگویند , فرد کاملا تعلیم دیده باید بتواند بگوید انسان با شنیدن صدای او چه اقدامی قرار است انجام دهد . به همین شکل تنها با مشاهده ی حرکات بگوید فرد به چه زبانی سخن میگوید.

نکته جالب این است که انسان به ندرت از وضع اندام و حرکات بدن و دست و پای خود آگاهی دارد . به گونه ای که بتواند داستان دیگری را نقل کند , در صورتی که صدایش چیز دیگری میگوید.

 

(هوشمندی , فراست , حدسیات)

 

از دیدگاه فنی , هر گاه ما فردی را هوشمند و با فراست میخوانیم , به توانایی های وی در درک نشانه های غیر کلامی دیگران و مقایسه این نشانه ها با علایم کلامی اشاره میکنیم . به عبارت دیگر , هنگامی میگوییم ما از این شم یا احساس غریضی برخوردار هستیم که متوجه میشویم کسی به ما دروغ گفته است , در حقیقت منظور ما این است که زبان بدن آن کس و کلماتی که بر زنبان آورده است با هم مطابقت ندارند. این همان چیزی میباشد که سخنوران آن را آگاهی مخاطب یا ارتباط با گروه مینامند. برای مثال , چنانچه مخاطبان روی صندلی های خود دست به سینه به گونه ای نشسته باشند که چانه هایشان رو به پایین باشد , سخنران زیرک اینگونه حس خواهد کرد که کلامش منتقل نمیشود. او پی میبرد که باید رویکردی متفاوت را برای جلب نظر مخاطب در پیش گیرد , به همین ترتیب سخنرانی که زیرک نباشد به اشتباه این موضوع را نادیده خواهد گرفت.

خانم ها عموما درک بیشتر نسبت به آقایان دارند و این حقیقت باعث پیدا شدن آنچه معمولا آن را شم زنانه مینامند , شده است .زنان به طور غریضی قادر به درک و کشف نشانه های غیر کلامی هستند , آنها همچنین چشمانی تیز بین دارند , به همین سبب تعداد اندکی از شوهران میتوانند به همسرشان دروغ بگویند و از کنار سوال و جواب های آنها بگذرند, برعکس , بیشتر زنان میتوانند بدون اینکه شوهرانشان متوجه شوند موضوع را از آنان پنهان نمایند.

این شم زنانه به ویژه در زنانی مشهود است که فرزندانی را بزرگ کرده باشند , مادر طی چند سال نخست زندگی کودک تنها بر مسیر ارتباط غیر کلامی با کودک تکیه میکند و اعتقاد بر این است , که به همین دلیل زنان اغلب در گفت و گو ها تیز بین و دقیق تر هستند.

 

(علایم ذاتی , ژنتیکی , اکتسابی و فرهنگی)

 

تحقیقات زیادی به منظور کشف این حقیقت انجام گرفته است که آیا نشانه های غیر کلامی به صورت ذاتی یا اکتسابی و یا ژنتیکی منتقل میشوند و یا این که به نحوی دیگر به وژود می آیند. مدارکی از زیر نظر گرفتن افراد ناشنوا و نا بینا که نتوانسته بودند نشانه های غیر کلامی را از طریق مسیر های ارتباطی شنیداری یا دیداری فراگیرند , جمع آوری شد. مشاهده ی رفتار , حرکات , دست و پای بسیاری از افراد با فرهنگ های متفاوت از سراسر جهان و نیز مطالعه ی رفتار شبیه ترین موجودات به انسان , یعنی میمون ها نشان داد بعضی از حرکات در دسته های مختلف قرار میگیرند. برای مثال : اغلب کودکان نابینا یا ناشنوا با توانایی ذاتی مکیدن متولد میشوند که این امر نشان میدهد این رفتار یا ذاتی است یا ژنتیکی.

ما در این سایت و طی آزمایشاتی پی بردیم که لبخند زدن کودکان که کر و لال متولد میشوند ارتباطی با یادگیری , یا سر مشق گرفتن از دیگران ندارد. این بدین معنا میباشد که این حرکات نیز باید غریضی باشند.

هنگامی که دست به سینه روی صندلی مینشینید , آیا دست راستتان را روی دست چپ می اندازید و یا بالعکس ؟

اغلب افراد نمیتوانند با اطمینان بگویند به چه نحو این کار را انجام میدهند , تا زمانی که آن را امتحان کنند. هنگامی که متوجه شدند با یکی از این روش ها احساس راحتی میکنند , احساس میکنند روش دیگر کاملا غلط است. شواهد نشان میدهد این کار ممکن است نوعی حرکت ارثی باشد که قابل تغییر نیست .

برای مثال : اغلب مردان کت را ابتدا از دست راستشان میپوشند ., اغلب زنان ابتدا از سمت چپ میپوشند . هنگامی که مردی در خیابان شلوغ از کنار زنی عبور میکند , معمولا بدن خود را به سمت او چرخانده , از کنارش میگذرد. در حالی که زنان معمولا بدن شان را کنار میکشند. آیا زنان به طور غریضی برای محافظت از سینه ها شان این کار را انجام میدهند ؟ آیا این واکنش غریضی زنانه است یا این کار به طور ناخوداگاه با مشهاده زنان دیگر آموخته است؟

بیشتر رفتار های غیر کلامی اصلی ما فرا گرفته میشود و معنای بسیاری از حرکات و اشارات دست و پا بر اساس فرهنگ افراد مشخص میگردد .

اکنون اجازه دهید به کارگروه فرا روانشناسی درون که به شما جنبه های زبان بدن را آموزش دهد.

 

 

(برخی از حرکات اساسی و منشا آنها )

 

 

بیشتر حرکات ارتباطی  اصلی بدن در سر تا سر این کره ی خاکی یکسان هستند , هنگامی که افراد شاد هستند لبخند میزنند , هنگامی که ناراحت و یا عصبانی هستند اخم و ترش رویی میکنند . تقریبا در سراسر جهان تکان دادن سر نشانه پاسخ مثبت و تایید است . به نظر میرسد که این کار شکلی از پایین انداختن سر و شاید نوعی حرکت ذاتی باشد ,همانطور که این حرکت توسط افراد کر و کور نیز استفاده میشود . تکان دادن سر از سمتی به سمت دیگر نیز در سرار دنیا نشانه ی پاسخ خیر و یا منفی میباشد و ممکن است حرکتی باشد که در دوران نوزادی آموخته شده باشد (در مقاله های فرا روانشناسی در مورد مساله ی جنین و کودکی در قسمت ارتعاشات و جذب متافیزیکی اطفال توضیح داده خواهد شد) هنگامی که نوزاد شیر کافی خورده باشد برای رد کردن سینه ی مادر سرش را از سمتی به سمت دیگر میچرخاند . هنگامی که کودک غذای کافی خورده باشد , سرش را از سمتی به سمت دیگر تکان میدهد و والدین دیگر تلاش نکنند به کودک غذا دهند و بدین روش به سرعت می آموزد که از حرکت تکان دادن سر برای نشان دادن مخالفت یا نگرش منفی خود استفاده کند.

منشا تکاملی برخی از حرکات بدن را میتوان در گذشته انسان نخستین یافت , منشا نشان دادن دندان , اقدام به حمله است و همچنان توسط انسان مدرن به شکل ریشخند و سایر حرکت های خصمانه ی بدن مورد استفاده قرار میگیرد , حتی اگر با دندانش حمله نکند. لبخند در اصل نوعی حرکت تهدید آمیز بوده است اما امروزه در کنار حرکات غیر تهدید آمیز به منظور نشان دادن احساس خوشی و لذت به کار میرود .

بالا انداختن شانه ها نیز مثالی خوب از حرکتی است که در سراسر جهان به منظور نشان دادن اینکه , فرد نمیداند یا نمیفهمد در مورد چه چیزی صحبت میکنید استفاده میشود. این حرکت چند گانه ای است که دارای سه بخش اصلی است : نشان دادن کف دستان , خم کردن شانه ها و بالا بردن ابرو .

درست همانطور که زبان کلامی از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است , زبان غیر کلامی نیز ممکن است تفاوت داشته باشد . در حالی که یک حرکت ممکن است در فرهنگ خاص عادی بوده , تفسیری روشن داشته باشد , شاید در فرهنگی دیگر بی معنا بوده , یا حتی معنای کاملا متضاد داشته باشد . برای مثال : تفاسیر و معانی فرهنگی سه حرکت عادی دست یعنی , حرکت حلقه کردن انگشتان , حرکت بالا بردن شست دست , و علامت V  را ىر نظر بگیرید .

 

(حرکت حلقه یا علامت  ok  (بسیار خوب ))

 

این حرکت در اوایل قرن نوزدهم در آمریکا و ظاهرا توسط روزنامه نگارانی متداول گشت که در آن زمان تازه شوق استفاده از حروف نخست کلمات به منظور کوتاه کردن عبارات در آنها شکل گرفته بود . دیدگاه های گوناگون در مورد اینکه حروف نخست واژه ی ( ok) به چه معناست وجود دارد. برخی معتقدند این واژه به معنای همه چی صحیح است , میباشد. برخی معتقدند برگرفته از نام زادگاه ریس جمهور آمریکا در قرن نوزدهم است که حروف اول آن یعنی ok  را به عنوان شعار مبارزات خود استفاده میکرد. ممکن است هرگز  پی به این موضوع نبرید که کدام نظریه صحیح است , اما به نظر میرسد حلقه به خودی خود بیانگر حرف o  در علامت ok است که معنای آن در تمام کشور های انگلیسی زبان عادی است هرچند معنای آن به سرعت در سر تا سر اروپا و آسیا در حال گسترش است , در برخی مکان ها دارای منشا و معانی دیگری است . برای مثال : در فرانسه این علامت به معنای صفر یه هیچ و در ژاپن به معنای پول است .

افرادی که به سفر های خارج از کشور میروند بهتر است در هر کشور, از علایم همان فرهنگ پیروی کنند . این کار میتواند از ایجاد موقعیت های ناخوشایند جلوگیری کند.

 

(حرکات بالا بردن انگشت شست )

در بریتانیا , استرالیا , نیوزلند , حرکت بالا بردن انگشت شست سه معنا دارد , این حرکت معمولا در مورد افرادی که دنبال سواری مجانی هستند به کار میرود , و هنگامی که انگشت شست به سرعت به سمت پایین آورده میشود علامت توهین است . این علامت در برخی از کشور ها مانند یونان , به معنای پی کار خود رفتن , گور خود را گم کردن است. بنابراین , میتوانید تفاوت معنای این نشانه را توسط یک استرالیایی که از این علامت به منظور سواری مجانی گرفتن در آن کشور استفاده میکند تصور کنید. هنگامی که یک ایتالیایی از یک تا پنج میشمارد از این نشانه به عنوان شماره ی یک استفاده میکند , برای آنها انگشت اشاره به معنای شماره دو است در حالی که در اغلب ایرانی ها و استرالیایی ها و آمریکایی ها و انگلیسی ها از انگشت اشاره شروع به شمارش میکنند و برای آنها انگشت میانه نشانه شماره ی دو است . در این صورت انگش شست نشان دهنده ی عدد پنج است .

انگشت شست همچنین همراه با سایر نشانه ها , علامت قدرت و برتری است و یا در موقعیت هایی استفاده میشود که افراد میکوشند ما را تحت نفوذ خود درآورند. که در ادامه مقالات بعدی کارگروه فرا روانشناسی درون www.insidemind.ir  نگاهی دقیق تر به کاربرد انگشت شست در شرایط خاص خواهیم داشت.

 

 

(علامت v )

 

این علامت در سر تا سر استرالیا , نیوزلند , و بریتانیا شناخته شده است و به معنی پیروزی میباشد. وینستون چرچیل غلامت v  را به نشانه ی پیروزی در طول جنگ جهانی دوم رواج داد . در این علامت , کف دست بسمت بیرون است , در حالی که اگر کف دست به سمت فرد سخنگو باشد به معنای توهین زشت است . اما این نشانه در اغلب بخش های اروپا , زمانی که کف دست به سمت فرد سخن گو باشد همچنان به معنای پیروزی است , به این منظور که وقتی یک فرد انگلیسی از این نشانه استفاده میکند تا به یک اروپایی بگوید ( گمشو) , او را در این سردرگمی باقی بگذارد که منظور او چه نوع پیروزی است ؟ این علامت همچنین در بسیاری از بخش های اروپا به معنی عدد دو است .

این مثال ها نشان میدهد که برداشت فرهنگی غلط از این علایم میتواند نتایج شرم آور در پی داشته باشد . پس همواره باید قبل از نتیجه گیری سریع در مورد زبان بدن یا علایمی که فرد بکار میبرد , به پیشینه ی فرهنگی او توجه نمود. بنابراین باید اینگونه تلقی کرد که بحث ما به فرهنگی خاص مربوط است و عموما شامل تمام سنین میباشد.

 

(سایر عوامل تاثیرگذار در تعبیر و تفسیر کردن)

 

فردی که مثل ماهی مرده دست میدهد , احتمالا به داشتن شخصیت ضعیف متهم است. در فصل مربوط به تکنیک های دست دادن به بررسی  این نظریه ی معروف خواهیم پرداخت. فردی که از لباس های نامناسب یا تنگ استفاده میکند , ممکن است قادر به انجام بعضی حرکات نباشد این امر میتواند کاربرد زبان بدن او را تحت تاثیر قرار دهد , البته این مساله در مورد اقلیت افراد صدق میکند با این حال توجه به این موضوع که محدودیت ها یا ناتوانی های فیزیکی فرد چه تاثیری میتواند بر حرکات بدن او داشته باشد , حایز اهمیت است.

 

( مقام و قدرت)

 

تحقیقات در زمینه ی زبان شناسی نشان داده است میزان جایگاه , قدرت یا شهرت فرد و دامنه ی واژگان او رابطه ی مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر , هر چه جایگاه اجتماعی یا مدیریتی فرد بالاتر باشد , بهتر میتواند واژگان و عبارات را منتقل نماید. تحقیقات غیر کلامی نشان دهنده ی ارتباط بین میزان نفوذ واژگانی فرد و میزان حرکات و اشاراتی است که به منظور انتقال پیام خود به کار میبرد. بدین معنا که جایگاه , قدرت یا شهرت فرد نیز رابطه ی مستقیم با تعداد حرکات دست و پا یا حرکات بدنی دارد که وی به کار میبرد. فردی که دارای بالاترین رتبه اجتماعی و مدیریتی است , میتواند از دامنه ی واژگان خود به منظور انتقال معانی استفاده نماید, در حالی که فردی که از میزان تحصیلات و مهارت کمتری برخوردار است بیشتر از حرکات دست و پا به منظور برقراری ارتباط با دیگران استفاده میکند . بیشتر مثال هایی که در این سایت ذکر شده است به طبقه ی متوسط جامعه اشاره دارد , اما به عنوان یک اصل کلی هر قدر فرد از رتبه ی اجتماعی , اقتصادی بالاتری برخوردار باشد از حرکات دست و پا و بدن کمتری استفاده مینماید.

سرعت برخی از حرکات دست و پا و اینکه این حرکات تا چه اندازه برای دیگران واضح است , با سن افراد نیز مرتبط است , برای مثال چنانچه کودکی پنج ساله به والدین خود دروغ بگوید بلافاصله پس از آن دهانش را عمدا با یک یا هر دو دست میگیرد .

حرکات گرفتن دهان , به والدین در مورد دروغ گفتن کودک هشدار میدهد , این حرکت در سرتاسر عمر فرد مورد استفاده قرار میگیرد و سرعت انجام این کار معمولا متفاوت است , هنگامی که نوجوانی دروغ میگوید , دستش را همانند کودک پنج ساله جلوی دهانش می آورد , اما بجای اینکه اشکارا و به سرعت دستش را روی لبش بگذارد انگشتانش را به آرامی اطراف آن میمالد.

حرکت گرفتن دهان با دست حتی در بزرگسالی ماهرانه تر انجام میشود , هنگامی که فرد بزرگسال دروغ میگوید , مغزش دست او را برا گرفتن دهان به منظور جلوگیری از بیان واژگان فریبکارانه هدایت میکند ,درست همان کار که کودک پنج ساله و نوجوان انجام میدهند , البته در لحظه ی آخر دست از روی صورت کنار میرود و سرانجام به حرکت لمس بینی منتهی میگردد. این حرکت در حقیقت نسخه ی پیچیده ی همان حرکت گرفتن دهان است که در دوران کودکی بکار میرفت , این امر نمونه ای از این حقیقت است که با بالاتر رفتن سن بسیاری از حرکات پیچیده تر و مبهم تر میگردد به همین دلیل پی بردن به مفهوم حرکات دست و پای فرد پنجاه ساله مشکل تر از فردی است که بسیار جوان تر از وی است.

 

 

(زبان بدن گول زننده )

 

سوالی که معمولا پرسیده میشود این است که آیان امکان ظاهر سازی حرکات وجود دارد یا خیر؟

به دلیل عدم امکان ایجاد هماهنگی بین حرکات اصلی بدن با اشارات ریز تر و همچنین با کلام , پاسخ کلی به این سوال منفی است . برای مثال باز بودن کف دست ها با صداقت در ارتباط است , اما زمانی که فرد متقلب , کف دستانش را باز نگه میدارد و در حالی که لبخند میزند , به شما دروغ میگوید , میکروسیگنال ها او را لو میدهند , مردمک های چشمش ممکن است تنگ شوند , یکی از ابرو ها ممکن است بالا رفته یا گوشه های لبهایش منقبض شود. این نشانه ها با حرکت کف دستان باز و لبخند او تناقض دارد , در نتیجه دریافت کننده ی پیام , تمایلی به باور کردن آنچه میشنود ندارد.

به نظر میرسد که ذهن انسان از مکانیسم اضطراری برخوردار است و هنگامی که مجموعه ای از پیام های غیر کلامی نامتجانس را دریافت میکند , باعث ثبت خمیدگی و انحنای بدن میشود , البته مواردی وجود دارد که زبان بدن عمدا به صورت متظاهرانه به کار میرود تا به منافعی دست یابد.

 

چهره بیش از دیگر بخش های بدن به منظور کتمان دروغ به کار می‌رود. ما از لبخند, تکان دادن سر و چشمک زدن,  به منظور کتمان دروغ استفاده می نماییم,  اما متاسفانه علایم بدن ما واقعیت را بیان میکند,  چون بین حرکات بدن و علایم چهره ما تناسبی وجود ندارد.  مطالعه علایم چهره خود نوعی هنر است,  به طور خلاصه استفاده از زبان بدن به صورت متظاهرانه برای مدت زمان طولانی کاری مشکل است اما همانطور که توضیح خواهیم داد یادگیری و به کار بردن حرکات موثر بدن به منظور برقراری ارتباط با دیگران و حذف آن دسته از حرکات بدن که ممکن است علایم منفی را منتقل نماید امری شایسته است. این کار باعث می‌شود بودن در کنار مردم برای شما راحت تر باشد و شما را برای آنها مقبول تر کند.

 

(دروغگویی )

 

مشکلی که در دروغ گفتن وجود دارد,  این است که  ذهن ناخودآگاه  انسان به صورت خودکار و جدا از زبان,  عمل می کند. بنابراین زبان بدن ما دروغ مان را فاش میکند به همین دلیل افرادی که به ندرت دروغ می‌گویند صرفنظر از اینکه صداشان تا چه اندازه متقاعد کننده است به راحتی لو می‌رود. لحظه ای که آنها شروع به دروغ گفتن می کنند بدنشان علایمی متناقض ارسال می‌کند این علایم این احساس را در ما به وجود می آورد که این افراد واقعیت را بیان نمی‌کنند.

 در هنگام دروغ گفتن,   ذهن ناخودآگاه   انرژی عصبی منتشر می‌کند که به شکل حرکتی آشکار می‌شود و می‌تواند با آنچه فرد گفته است متناقض باشد.

 برخی از افراد که شغلشان مستلزم دروغ گفتن است, مانند ,سیاستمداران, حقوقدانان ,بازیگران و مجریان تلویزیون به اندازه‌ی حرکات بدن شان را ,اصلاح می نمایند ,که مشاهده دروغ آنها کاری سخت است , آنها با یک یا دو روش حرکات بدن شان را اصلاح می نماید روش نخست:  آنها آنچه احساس می‌کنند تمرین می نمایند,  مانند انجام حرکات صحیح در زمانی که دروغ می گویند, این کار تنها زمانی موفقیت آمیز است که طی مدت زمان طولانی هزاران دروغ را تمرین کرده باشند.

 روش دوم : آنها قادرند بیشتر حرکات بدن را حذف کنند تا هنگام دروغ گفتن از حرکات مثبت یا منفی استفاده ننمایند , البته انجام این کار نیز بسیار مشکل است هنگامی که موقعیتی پیش آمد این ‌آزمون ساده را امتحان کنید  : عمدا به یکی از آشنایان دروغی بگویید و در حالی که بدنتان به طور کامل جلوی دیدگان او قرار دارد آگاهانه سعی کنید تمام حرکات بدن تان را مهار نماید,  حتی زمانی که حرکت اصلی بدن انسان به صورت آگاهانه مهار می‌شود تعداد زیادی از حرکات ریز بدن همچنان منتقل می شوند,  این حرکات شامل انقباض عضلات,  باز و بسته شدن مردمک ها , عرق کردن پیشانی , سرخ شدن گونه ها , افزایش سرعت پلک زدن چشم,  و هزاران هزار حرکت جزئی دیگر است.  که علامت فریب دادن است.

تحقیقات با استفاده از دوربین‌های حرکت آهسته نشان میدهد این حرکات جزئی و کوچک در عرض نیم ثانیه ممکن است رخ دهد و تنها افرادی مانند مصاحبه کنندگان حرفه‌ای فروشندگان و افرادی که ما آنها را حساس و باهوش می خوانیم,  می‌توانند آگاهانه در طول مصاحبه یا مذاکره,  آنها را مشاهده نمایند,  بهترین مصاحبه کنندگان و فروشندگان افرادی هستند که توانایی ناخودآگاه را برای بازخوانی حرکات جزئی و کوچک در طول ارتباط چهره به چهره در خود داشته باشند.

 در این صورت,  آشکار است, که برای اینکه بتوانید به طور موفقیت آمیز دروغ بگوید , باید بدنتان را مخفی نموده یا از جلوی دیدگان کنار بروید به همین دلیل,  بازجویی پلیس مستلزم آن است که مضنون روی صندلی در فضای باز یا زیر نور قرار داده شود , و تمام بدنش به طور کامل در جلوی دیدگان بازجوها باشد مشاهده دروغ‌های فرد مظنون در این شرایط بسیار ساده تر است.

 به طور طبیعی , چنانچه فرد پشت نیمکت به گونه‌ای نشسته باشد که نیمی از بدنش مخفی شده باشد , یا در حالی که از آن سوی حصار یا از پشت , در بسته نمایان شود , دروغ گفتن ساده تر است .

بهترین روش برای دروغ گفتن پشت تلفن است !!

 

 

( یادگیری زبان بدن)

 

 

حداقل روزی ۵۰ دقیقه را صرف مطالعه و بازخوانی حرکات بدن دیگران و نیز شناخت آگاهانه حرکات بدن خود نمایید.

 هر جا که افراد با یکدیگر ملاقات و با هم تعامل می‌کنند زمینه مناسب برای بازخوانی حرکات بدن است . به ویژه فرودگاه مکانی مناسب برای مشاهده طیفی کامل از حرکات بدن است,  چرا که افراد در فرودگاه اشتیاق , عصبانیت,  اندوه , شادی,  ناشکیبایی و بسیاری از احساسات دیگر خود را آشکارا از طریق حرکات بدن ابراز می نمایند . عملکردهای اجتماعی , ملاقات های کاری و مهمانی ها نیز از اهمیت بسیاری برخوردارند .

با مطالعه هنر زبان بدن می توانید به مهمانی رفته, به تنهایی تمام شب را همانند گل شب بو در گوشه‌ای بنشینید و تنها با تماشای آداب استفاده از زبان بدن دیگران اوقاتی هیجان انگیز را سپری نمایید!!! تلویزیون نیز راهی بسیار خوب برای یادگیری ارتباط غیر کلامی است.  صدای تلویزیون را کم نموده و سعی کنید به آنچه  اتفاق می‌افتاد در همان مرتبه نخست که تصویر را تماشا نمودید پی ببرید. با بیشتر کردن صدای تلویزیون در هر ۵ دقیقه می توانید میزان صحت بازخوانی غیرکلامی تان را کنترل نمایید,  شما در این شرایط برای مدتی خواهید توانست درست همانند افراد ناشنوا تمام برنامه را بدون صدا تماشا کنید و آنچه را که اتفاق می‌افتد متوجه شوید.

 

ادامه در فصل دوم

 

 

 

 

: اشتراک گذاری